سکوتی به وسعت دلتنگی...
ღ♣ஜ♫●•▪Lovely●•▪♫ஜ♣ღ
فاصله ها را نادیده می گیرم...تا بدانی دوستت دارم با همه فاصله هایش...فاصله هایی که شب ها،آنها را جزو مشق های شبانه ام مرورشان میکردم و دست آخر هم انها را به فراموشی میسپاردم...ثانیه ها،روزها و ماههایی که بی تو گذشت را هم نادیده می گیرم چون آنها حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند...انجماد قلبم و خشکی چشمانم را هم نادیده میگیرم چون انجماد قلبها را از خشکسالی چشم ها میتوان فهمید،چشمی که گریستن نمیداند زیستن نمیتواند....تنهایی ام را نادیده میگیرم چون تنهایی شاخه درختی ست پشت پنجره ام..گاه لباس برگ میپوشد پگاهی لباس برف اما همیشه هست...پس حالا که همیشه هست ندیده اش میگیرم تا غم بودنش روی دلم سنگینی نکند.... با این همه اما... باران را ندیده نمیگیرم،چون باران حضورت که ببیارد،تنهایی ام خشکسالی اش را جمع میکند،به حرمت قطراتی از جنس تو.....نبودت را نادیده نمیگیرم...چون نمیخواهم نبودت از شمارش انگشتان بیشتر شود.....اما این روزها کاری از دستم برنمی آید... تو را نادیده نمیگیرم....چون: به من زندگی دوباره بخشیدی و به من نشان دادی دوستت دارم چه رنگیست....تو به من نشان دادی جمله دوست دارم،چه جمله قشنگیست و چقدر میتواند تنهایی های انسان را پر کند،با اینکه فقط یک جمله است...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |